بر دوش عمویت تو چقدر والایی
ما را تــو به درگــه پـــدر آوردی
بی بی سه ساله ام چقدر آقایی
عباس و حسین و زینب و بعدش تو
در اوج خودش رسیده این زیبایی
از بس که شبیه فاطمه هستی تو
انــــگار که تـــو هـــم ام ابیــهایی
زینب شده مونس دل مولا و
تو مونس قلب حضرت بابایی
عالم همه مجنون تو و شک کردم
بی بی تو رقیه ایی ، و یا لیلایی
در کرببلا و در اسارت بی بی
تو یاور و یار زینب کبری یی
شد منزل تو کنج خرابه اما
تو دختر شاه جنت الاعلایی
در کرببلا بر سر آن معجر تو
بر پا شده بی بی گلم دعوایی
تو تشنه ایی اما به خدا بی بی جان
در فکر ترک های لب سقایی
از غصه ی تو جهان به خود می پیچد
تو اوج تمام غصه و غم هایی