شق القمر
يكشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۱، ۱۲:۱۸ ب.ظ
عباس برای خواهرش تاج سر است
در دامن زهرا و علی چون گوهر است
هر چند نگوید او به زهرا مادر
والله که او برای زهرا پسر است
ارباب حسین مدینه ی عشق و صفاست
عباس برای شهر او باب و در است
یک نیم حسین و نیم دیگر عباس
بالله که این معنی شق القمر است
شاگرد کلاس رزم حیدر بوده
در باغ دلاوری حیدر ثمر است
ابروی هلال خود چو درهم بکشد
هر ارتش و هر لشکری زیر و زبر است
ارباب همیشه دست او می بوسید
از بس که ابالفضل شبیه پدر است
هرجا که زینب و رقیه هستند
عباس همان حوالی و دور و بر است
هر کس که بنازد به جمال یوسف
بی شک که از ماه علی بی خبر است
هر کس که دیده تیغ ابرویش را
مجنون شد و شبیه من در به در است
گر در پیه نوری بیا کرببلا
یک سو حریم شمس و یک سو قمر است
۹۱/۰۳/۰۷